ایکیگای مفهومی سنتی در فرهنگ ژاپن است که معادل دقیقی در زبانهای دیگر ندارد. بنابراین به جای یک کلمه باید آن را در قالب تعریفی مفهومی فهمید. بر اساس آنچه من درباره این مفهوم از منابع انگلیسی خواندهام – که خودش دست دوم محسوب میشود و امیدوارم خیلی دور از حقیقت نباشد – ایکیگای به معنای لحظههایی از زندگیست که به آدم حس زنده بودن، معناداری و هدفمندی میبخشد. ایکیگای میتواند محدود به اهداف معمولی در زندگی روزمره باشد یا معطوف به اهداف متعالی. مثلاً حضور در جمع یاران موافق و گپ و گفت همدلانه با آنان میتواند مثالی از ایکیگای فردی در سطح زندگی روزمره باشد و تلاش برای گسترش آزادی و عدالت مثالی از یک ایکیگای جمعی و در سطحی آرمانی. در هر دو سطح داشتن چنین اهدافی در دل آدم پرتویی از امید ایجاد میکند. ضمناً، ایکیگای تجویزی نیست. نمیتوان برای کسی نسخه از آن پیچید. محصول پند و اندرز هم نیست. باید از قلب آدم بجوشد و هر کسی باید آن را در ذهن و ضمیر خودش بجوید و بیابد. شبیه رویکرد «معنادرمانی» یا «لوگوتراپی» که دکتر ویکتور فرانکل در کتاب «انسان در جستجوی معنا» میگوید.
اولین نفر کامنت بزار
مفهومی به نام «کُداوار...
در این اپیزود درباره چیستی مفهوم بطالت صحبت میک...
در این اپیزود درباره تفاوت میان مدیریت زمان با ...
در این اپیزود درباره توهم شیرین مالکیت کتاب صحب...
در این اپیزود درباره سه گام ساده به سوی آرامش ذ...
در این اپیزود درباره مفهوم هرمنوتیک و اهمیت آشن...
در این اپیزود در مفهوم پارادوکس و انواع آن صحبت...
در این اپیزود درباره زمان در سه راهی فیزیک، فلس...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است