• 10 سال پیش

  • 801

  • 07:21
توضیحات
حسین پناهی   _ با صدای پرویز پرستویی سیاهخب ..آره که خیابونا و بارونا و میدونا و آسمونا ارث بابامهواسه همینه که از بوق سگ تا دین روزاین کله پوکو میگیرم بالاو از بی سیگاری میزنم زیر آوازو اینقدر میخونمتا این گلوی وا مونده وا بمونه....تا که شب بشه و بچپم تو یه چار دیواری حلبیکه عمو بارون رو طاقشعشق سیاه خیالی منو ضرب گرفتهشام که نیسخب زحمت خوردنشم ندارمدر عوضچشم من و پوتینای مچاله و پیریه کهرفیق پرسه های بابام بودنبعدشم واسه اینکه قلبم نترکهچشمارو میبندم و کله رو ول میکنم رو بالشی که پر از گریه های ننمهگریه که دیگه عار نیستخواب که دیگه کار نیستتا مجبور بشی از کله سحریا مفت بگی و یا مفت بشنفی وآخر سر اینقدر سر بسرت بذارن کهسر بذاری به خیابوناهی هیدل بده تا پته دلمو واست رو کنممیدونی؟همیشه این دلم به اون دلم میگهدکیتو این دنیای هیشکی به هیشکیاین یکی دستت باید اون یکی دستتوبگیرهورنه خلاصیخلاص!اگه این نبود ...حالیت میکردم کهکوهها رو چه طوری جابجا میکنناستکانها رو چه جوری می سازنسرد و گرم و تلخ و شیرینش نوش جانمن یاد گرفتمچه جوری شبااز رویاهام یک خدا بسازم و...دعاش کنم کهعظمتتو جلالامشب هم گذشت و کسی ما رو نکشتبعدش هم چشما مو میبندم و دلو میسپرمبه صدای فلوت یدی کورهکه هفتاد سال تمومه عاشق یه دخترچارده ساله بورهمنم عشق سیاهمو سوت میزنم تا خوابم ببرهتو ته تهای خواب یه صدای آشنایی چه خوش میخونهبشنو.....هی لیلی سیاهاینقدر برام عشوه نیاتو کوچه...تو گذر...تو سر تا سر این شهر هرجا بری همراتمسگ و سوتک میدونهکشته عشوه هاتم

با صدای
حسین پناهی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads